John Petrucci

John Petrucci متولد Long Island در ایالات متحده است . از 12 سالگی نوازندگی گیتار رو آغاز کرده (البته یه بار هم 8 سالگی خواسته این کار رو بکنه که ظاهرا اون موقع به علت پاره ای مشکلات علاقه اش رو از دست داده بوده) از گیتاریستهای مورد علاقه اش در ابتدای شروع تمریناتش میشه به Yngwie J. Malmsteen,Randy Rhoads,Iron Maiden, Steve Ray Vaughen و ... اشاره کرد (این آخریا البته به Steve Morse هم علاقه مند شده) همچنین با شروع شکوفایی سبک متال جان به گروههای Metallica و Queensryche هم علاقه خاصی پیدا کرد. بعدها با

پیشرفت بیشتر تکنیکش به گیتاریستهای قویتری از جمله Steve Vai , Al Di meola هم علاقه مند شد. یکی از موارد جالب در مورد جان به عنوان گیتاریست گروه Dream Theater اینه که اون از بچگی به همراه John Myung و Kevin Moore که بیسیست فعلی و کیبوردیست سابق گروه هستن در یه مدرسه درس میخونده و بعدها هم با هم به ادامه تحصیل در رشته موسیقی در دانشگاه برکلی مشغول شدن و بیشتر اونجا بوده که جان با اصول موسیقی جز و هارمونی موسیقی آشنا شده . اولین گروهی که اونها در کنار درامر - Mike Portnoy تاسیس کردن Majesty نام داشته که بعدها به Dream Theater تغییر نام داده . جان در کنار موسیقی گروه Dream Theater در یه کار جنبی یا Side Project دیگه با نام Liquid Tension هم فعالیت داره که البته من متاسفانه چیزی از این کارهاش رو نشنیدم.اگه کسی شنیده یه آماری بده که تو چه تیپیه . و مورد آخر اینکه جان متاهله و با همسر و سه تا بچه اش در نیویورک زندگی میکنه . در کنار نوازندگی گیتار از اسکیت و دوچرخه سواری و سینما هم لذت میبره .


یکی از کتابهای معتبر آموزش گیتار که البته من تو ایران کمتر دیدم کسی داشته باشه یا از روش تدریس بکنه هم کتاب Rock Dicipline هستش که نوشته جانه و هم کتابش و هم ویدئو سی دی های آموزشیش رو توی اینترنت میتونید پیدا کنید . کتاب خداییه که حتی به گیتاریستهایی که ازحالت مبتدی بودن هم دراومدن پیشنهاد میکنم یه نگاهی بهش بندازن بعضی از تمرینهاش واقعا جالبه . و مورد آخر در مورد قرارداد گیتارهای جان پتروچی:
گیتارهای مورد استفاده جان تا سال 2000 گیتارهای Ibanez بودن ولی بعدش به علت اینکه کمپانی در مورد پاره ای از تغییراتی که جان میخواست روی مدل Signature خودش بده موافقت نکرد اون هم قراردادش رو با Ibanez لغو کرد و طی سالهای اخیر کمپانی Ernie Ball/Musicman یا همون EB/MM گیتارهای پتروچی رو تامین میکنه . (به عبارتی همون کمپانی که گیتارهای یکی از بتهای پتروچی - استیو مورس رو میسازه) البته کماکان مثل زمان استفاده از گیتارهای Ibanez از پیکاپهای Di Marzio روی گیتارهای جدیدش استفاده میکنه . من معتقدم در این یه مورد خاص کمپانی Ibanez به سختی ضرر کرد . به خصوص که Ibanez با گیتاریستهای خدایی مثل Joe

Satriani,Steve Vai,Paul Gilbert,Marcel Coenen,Marty Friedman قرارداد داره و واقعا حیف شد که یکی از خداها رو از دست داد.اون هم در شرایطی که الان اکثریت گیتاریستهای قوی دارن به سمت کمپانیهای گیتارسازی ژاپنی جذب میشن (نمونش گیتاریستهای Children of Bodom یا Dave Mustaine که سالها از Jackson استفاده میکردن ولی توی این 1-2 ساله به سمت ESP رفتن . یا کرک همت و جیمز هتفیلد که بعد از 10 سال استفاده مداوم از گیتارهای Gibson و Jackson روی استیج از سال 1989 به سمت ESP رفتن و موردهای دیگه ... )

the monophobic

سلام

رسید  مژده که آمد  بهار و سبزه  دمید       وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید 

صفیر مرغ  برآمد  بط   شراب  کجاست       فغان  فتاد  به  بلبل  نقاب  گل  که  کشید 

ز  میوه های بهشتی  چه  ذوق  دریابد       هر   آنکه  سیب  زنخدان   شاهدی  نگزید 

مکن ز غصه شکایت که  در  طریق  طلب       به  راحتی  نرسید   آنکه  زحمتی  نکشید 

ز  روی ساقی مهوش گلی بچین  امروز       که گرد  عارض  بستان  خط  بنفشه  دمید 

چنان  کرشمه ساقی دلم  ز دست ببرد      که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید 

من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت      که  پیر  باده   فروشش   بجرعه ای  نخرید 

بهار        میگذرد    دادگسترا      دریاب       که  رفت    موسم  و   حافظ  می  نچشید

 

اول تشکر می کنم از شما که تا حالا منو همراهی  کردید و به وبلاگ خودتون سر می زدید .

عید رو تبریک می گم و برای همه شما آرزوی موفقیت و سر بلندی دارم .

تاریخ نوروز

( در دین گوید که آفریدگان گیتی را به سیصد و شصت روز آفریدم که شش گاه ِ گاهنبار است ، ( که ) به سالی انگاشته ( شود ). همی نخست روز بشود ، پس شب آن روز را گیرد و درآید. )
کتاب بندهشن – کتاب آفرینش در آیین زرتشت – ترجمه مهرداد بهار
 

تاریخ نوروز و تحولات کمی و کیفی آن :
تاریخ ِ آغاز ِ مراسم باشکوه عید نوروز به جمشید شاه بازمی گردد. او که در زمان سلطنت در آبادانی ِ ایران و آسایش خاطر ِ مردم از هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روزی سفر یا در واقع معراجی با تخت زرینش به آسمان ( بسوی خورشید ) داشت ، پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را (( نوروز)) نامید.
این گاهنبار ( جشن ) ( که از آن در گاتهای زرتشت نامی برده نشده و تنها در یکی از یشتها بنام فروردین یشت ، ذکر و ستایش این گاه نگاشته شده ) پس از جمشید شاه سال به سال بر اهمیت و فراگیری آن افزوده شد.
در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شده.
با هجوم قوم عرب و نفوذ فرهنگ اسلامی و تطبیق فرهنگ ایران ِ زرتشتی با اسلام ، برداشتهای اسلامی از سنتهای ایرانی از جمله نوروز صورت گرفت. از آنجمله از زبان و قلم اندیشمندان اسلامی رفت که : خداوند حضرت آدم را در اول فروردین آفرید و پیامبر گرامی اسلام ، حضرت علی (ع) را در این روز در دشت غدیرخم به امامت و ولایت معرفی کرد و ...
به این ترتیب نوروز و صدها سنت اصیل ایرانی به مدد فرهنگ تطبیقی و التقاطی ِ خاص ایران به سنتهای اسلامی وارد شد.
در طی سالیان پر فراز و نشیب ِ تاریخ ایران کوششهایی یا از روی دشمنی یا نادانی و یا درد دین (!) برای کمرنگ کردن و بی اهمیت جلوه دادن نوروز صورت گرفت. بنابر نمونه ، امام محمد غزالی در کیمیای سعادت سفارش می کند که : (( ایرانیان ، جشن ِ نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس ِ نپوشند! حتی عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!! ))


اما انگار این افکار منور و انقلابی (!) کمی زیادی انقلابی بود ، چون هیچگاه اجرا نشد!
و امروزه نیز اگرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی ِ نوروز کاسته شده اما بنظر می آید جشن مبارک نوروز را دیگر کسی نمی تواند از ایران جدا کند. حتی اگر افراد و مسئولانی نادان ، احمقانه عنصر هویت ملی را مقابل ِ هویت مذهبی ایرانیان قرار دهند و ملیت را خطری برای دیانت ِ نیم بند!!
اسطوره ها ، رسوم و فلسفه ی آنها :
نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی ها و اشتباهات ِ گذشته و شروع ِ یک زندگی ِ نو در وجود آیین زرتشت و ایران ِ باستان بصورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است.
طبیعت پس از گذران ِ دوره ای سرد و بی محصول ، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود. ( در اسلام و همچنین عرفان ِ اسلامی موضوع خلق مدام ، منطبق با این عقاید ایران باستان است ) انسان نیز باید بعنوان یکی از مخلوقین ِ الهی سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.
ماه فروردین را ماه ِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند. و آن عید اموات است. درین ماه بدلیل رستاخیز ( نو شدن ِ موقت دنیا ) پرده ی میان زنده گان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِ نیک ِ درگذشتگان به ملاقات ِ زندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی ، نیز از همین اعتقاد نشات می گیرد. ارواح ِ نیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده ست به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایتِ فرورها ست.
در روز ابتدای فروردین ، که بنام ِ پاک و برکت دهنده ی اهورامزدا( خدای پاک ) مزین شده است ، خورشید وارد برج حَمَل شده و جهان از نو آفریده می شود.
ایرانیا قدیم برای استقبال از سبزی ِ بهاران ، 25 روز مانده به فروردین بر 12 ستون ِ خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. ( 12 ستون ، اشاره به اعتقاد ِ کهن ِ قرار گرفتن ِ جهان بر روی 12 ستون )
ششمین روز ِ فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی ، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروز ِ بزرگ معروف است. (( آورده اند که در بامداد ِ آن روز به کوه ِ بوشنج شخص ِ خاموشی که دسته ای از گیاهان ِ خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است ، سپس پنهان می شود و تا سال ِ دیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد.
و نیز :
در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و دلیل ِ آن همان خود شستن و پاکیزگی ست.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوبهای خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه می دارند.


خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِ سین شروع شده باشد می گذارند ( هفت سین ). مانند :
سبزه : نمودار ِ گلهای زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی . سیب : میوه ای بهشتی و نماد ِ زایش . سمنو : از جوانه ی گندم ، نمود رویش و برکت . سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِ عشق و دلباختگی ست. و ...
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِ نور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره ی هفت سین هست که نماد ِ نطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِ ایران ، جهان ، تخم مرغی شکل است ، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین است. ماهی ِ زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی ست.
... و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِ ایران عزیزمان پراکنده ست . در بعضی از کشورهای شرق آسیا مانند چین ، هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.
و اما ، حکایت نوروز نه حکایت ِ چسبیدن ِ متعصبانه به سنتها و نه پان ایرانیست شدن است بلکه فراگیری و عمل به فلسفه ی نو کردن ِ افکار و دلهایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و آزاده ( زندگی ) کنیم!